loading...
قلعه یخی

آیدا بازدید : 24 شنبه 20 اسفند 1390 نظرات (1)

یادش بخیر، کیک می خریدیم . کاغذ زیرش رو هم می جویدم!

یادش بخیر، موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میزاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.

یادش بخیر، جمعه شبا سریال جنگجویان کوهستان رو، فرداش همه تو مدرسه جوگیر بودیم.

یادش بخیر، پیک نوروزی که شب عید میدادن دستمون حالمونو تا روز آخر عید میگرفتن!

یادش بخیر، اون قایق ها رو که توش نفت میریختیم و با یه تیکه پنبه براش فتیله درست میکردیم و بعد روشنش میکردیم و میگذاشتیمش تو حوض. بعدش هم پت پت صدا میکرد و حرکت میکرد و ما هم کلی خر کیف میشدیم..!!!

یادش بخیر، چکمه پلاستیکی که مامانا از کفش ملی میخریدند پامون میکردند.

یادش بخیر، که چه حالی ازت گرفته می شد وقتی تعطیلات عید داشت تموم می شد و یادت می آمد پیک نوروزیت را با اون همه تکالیفی که معلمت بهت داده رو هنوز انجام ندادی واقعا که هنوزم وقتی یادم می یاد گریه ام می گیره.

یادش بخیر، چقدر زجر آور بود شنیدن آهنگ مدرسه ها وا شده اونم صبح اول مهر.

یادش بخیر، توی سریال در پناه تو وقتی بابای مریم سیلی آبداری زد به رامین چقدر خوشحال شدیم!

یادش بخیر، سریال روزی روزگاری که پخش میشد تیکه کلام رایج بین مردم شده بود “التماس نکن”

یادش بخیر، زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون.

یادش بخیر، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی.

یادش بخیر، آتروپات رو که گرم میکرد.

یادش بخیر، سر کلاس انشاء که میشد اگه نوشته بودیم دل تو دلمون نبود معلم صدا بزنه ولی اگه ننوشته بودیم زنگ استراحت دل درد میگرفتیم!

یادش بخیر، نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.

یادش بخیر، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.

یادش بخیر، یادش بخیر،

یادش بخیر،

خاطرات کودکی زیباترند

یادگاران کهن مانا ترند

درسهای سال اول ساده بود

آب را بابا به سارا داده بود

درس پند آموز روباه وکلاغ

روبه مکارو دزد دشت وباغ

روز مهمانی کوکب خانم است

سفره پر از بوی نان گندم است

کاکلی گنجشککی با هوش بود

فیل نادانی برایش موش بود

با وجود سوز وسرمای شدید

ریز علی پیراهن از تن میدرید

تا درون نیمکت جا میشدیم

ما پرازتصمیم کبری میشدیم

پاک کن هایی زپاکی داشتیم

یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت

دوشمان از حلقه هایش درد داشت

گرمی دستان ما از آه بود

برگ دفترها به رنگ کاه بود

مانده در گوشم صدایی چون تگرگ

خش خش جارو ی   با پا روی برگ

همکلاسیهای من یادم کنید

بازهم در کوچه فریادم کنید

همکلاسیهای درد ورنج وکار

بچه های جامه های وصله دار

بچه های دکه خوراک سرد

کودکان کوچه اما مرد مرد

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود

جمع بودن بودوتفریقی نبود

کاش میشد باز کوچک میشدیم

لا اقل یک روز کودک میشدیم

یاد آن آموزگار ساده پوش

یاد آن گچها که بودش روی دوش

ای معلم یاد وهم نامت بخیر

یاد درس آب وبابایت بخیر

ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط هر روز آخرین خبر استخدامی را برات اس ام اس میفرستیم در تاریخ 1393/10/09 و 4:10 دقیقه ارسال شده است

سلام وقت بخیر

اگه تمایل داری هر روز آخرین اخبار استخدامی شرکت ، سازمان های دولتی را دریافت کنی

می تونی به لینک زیر جهت فعال سازی بری

http://sms.mida-co.ir/newsletter/6/estekhtam

این نظر توسط دریافت پنل رایگان به همراه خط اختصاصی با پیش شماره 50005 در تاریخ 1393/09/07 و 2:15 دقیقه ارسال شده است

باسلام خدمت شما مدیر عزیز

جهت ثبت نام پنل اس ام اس رایگان با همراه خط اختصاصی با پیش شماره 50005 می توانید به آدرس

http://50005.mida-co.ir

مراجعه نمائید.

منتظر حضور گرمتون هستیم

mida-co.ir

این نظر توسط پیشنهاد یک کسب کار هوشمندانه در تاریخ 1393/08/26 و 1:25 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما

این پیام احتمالا آینده ی تجاری شما را متحول خواهد کرد

شما می توانید با حداقل سرمایه ی اولیه ،

صاحب جامع ترین مرکز فروشگاهی و خدماتی شهرتان شوید

جهت کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت WWW.IBP24.ORG مراجعه نمایید

این نظر توسط سامانه پیامک در تاریخ 1393/07/02 و 1:36 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما مدیر محترم
شما می توانید با عضویت در طرح همکاری فروش پنل و خطوط پیامکی از بازدید کننده وبلاک خود درآمد کسب کنید
ابتدا وارد آدرس زیر شوید و مراحل ثبت نام رو کامل نمائید
http://sms.mida-co.ir/hamkar
سپس وارد پنل کاربری شوید و از قسمت شبکه فروش و بازاریابی کد های مربوط به فروش پنل را در سایت خود قراردهید بعد از معرفی هر کاربر به شما 25 درصد سود فروش داده می شود
جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمائید
mida-co.ir
info@mida-co.ir

این نظر توسط سامانه پیامک در تاریخ 1393/04/20 و 3:57 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما مدیر محترم

برای داشتن یک سامانه حرفه ای و رایگان همین حالا اقدام نمائید. سامانه sms5002.ir به شما یک پنل پیامک کاملا اختصاصی رایگان می دهد با این سامانه پنل ارتباطی جدیدی بین سایت و کاربران خود آغاز کنید. برای فعال سازی همین حالا اقدام نمائید.

جهت ثبت نام به آدرس زیر مراجعه نمائید

sms5002.ir/register.php

این نظر توسط مهاجرت ويزا تور مسافرت صرافي در تاریخ 1391/08/09 و 22:11 دقیقه ارسال شده است

پيشنهاد ويژه مدير وبلاگ به بازديد كنندگان:



سايت مجله خبري ايراني مهاجريست بهترين سايت اطلاع رساني از آخرين اخبار و مقالات و بانك اطلاعات در ضمينه هاي:

1. راهنماي مهاجرت, شرايط مهاجرت و دريافت ويزا

2. معرفي تورهاي مسافرتي معتبر

3. معرفي صرافي هاي معتبر

4. معرفي مراكز اقامتي, هتلها, مراكز خريد و جاذبه هاي توريستي تمام كشورها

5. راهنماي اخذ بورس تحصيلي رايگان از كشورها

6. معرفي فرصت هاي سرمايه گذاري داخلي و خارجي

و هزاران مطلب و اخبار به روز در ارتباط با صنعت گردشگري و توريسم, آموزش, تجارت و ... در اختيار بازديدكنندگان قرار ميدهد.



حتما از اين سايت جذاب بازديد نماييد.

WWW.MOHAJERIST.COM


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 43
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 15
  • بازدید کلی : 253
  • درباره ی من

    شکست عهد من و گفت: هرچه بود گذشت...به گریه گفتم آری..ولی چه زود گذشت...بهار بودوتو بودی وعـــــــــشق بود و امید. . .بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشت...


    کم کم تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست
    و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت.
    اینکه عشق تکیه کردن نیست
    و رفاقت، اطمینان خاطر
    و یاد میگیری که بوسه ها قرارداد نیستند
    و هدیه ها، عهد و پیمان معنی نمیدهند.و
    شکستهایت را خواهی پذیرفت
    سرت را بالا خواهی گرفت با چشمهای باز
    با ظرافت و نه اندوهی کودکانه
    و یاد میگیری که همه ی راههایت را همـ امروز بسازی
    که خاک فردا برای خیال ها مطمئن نیست
    و آینده امکانی برای سقوط به میانه ی نزاع در خود دارد
    کم کم یاد میگیری
    که حتی نور خورشید میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری.
    بعد باغ خود را میکاری و روحت را زینت میدهی
    و یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی...
    که محکم هستی...


    بال می زند...

     

                  پر میکشد...

     

                             اوج میگیرد...

     

    و دوباره به زمینم میزند!

     

    میان انبوه آدمک ها گم میشوی!

     

    به دنبالت می گردم

     

    همه ی کوچه های شهر را با پای برهنه رفتم و برگشتم

     

    حتی سایه ات را از سر این شهر کوچ داده بودی!

     

    آدمک ها حتی نگاه هم نمی کنند!

     

    حتی حرکت هم نمی کنند!

     

    حتی... فکر هم نمی کنند!

     

    هوا سرد است

     

    دلم برایت تنگ میشود

     

    تنگ...

     

    تنگ...

     

    تنگ...

     

    و گریه می کنم!

     

    من تو را می خواهم

     

    که باز با صدایت...

     

    با پرهای رنگینت

     

    به آسمانم ببری

     

    به زمینم بزنی

     

    و...

     

    دوباره به آسمانم ببری

     

    و باز هم...


    بانویی هستم ازنسل آفتاب,شهر

    من غربت,دیارم بی کسی,اندکی

    بالاترازدلواپسی,چندمتری مانده تا

    آوارگی,ده قدم بالاترازبیچارگی,جنب

    ویرانه می پیچی به راست,می رسی

    درکوچه ای کزآن ماست,داخل بم بست

    تنهایی ودرد,هست منزلگاه چندین

    دوره گرد,خسته ووامانده ازاین ماجرا

    درهمان اطراف می بینی مرا


    من تمنا کردم

    که تو با من باشی

    تو به من گفتی

    هرگز هرگز

    پاسخی سخت و درشت

    و مرا غصه این هرگز کشت